خبرگزاری تخصصی اگروفودز به نقل از مایتی اِرث گزارش میدهد که کامرون ممکن است به کانون جدیدی برای تولید کاکائو تبدیل شود، زیرا تولید این محصول در سالهای اخیر به طور چشمگیری در این کشور افزایش یافته است. این گسترش در حالی صورت میگیرد که تولیدکنندگان در غنا و ساحل عاج با مشکلات جدی ناشی از فشارهای اقلیمی، از جمله کاهش شدید محصول مواجه هستند. با این حال، افزایش تولید در کامرون با توسعه سریع جنگلزدایی در این کشور همراه بوده است، که نگرانیها را در مورد پیامدهای زیستمحیطی این روند تشدید میکند.
با توجه به اینکه محصولات کلیدی غذایی مانند کاکائو و قهوه، شاهد کاهش عملکرد به دلیل فشارهای اقلیمی نظیر خشکسالی، گرما و حتی آفات هستند، ضروری است که صنعت برای کاهش اثرات این فشارها و حفاظت از محصولات خود اقدام کند. اما گسترش به اقلیمهای جدید و معتدلتر به معنای نیاز به اراضی جدید است که خود منجر به توسعه بیشتر جنگلزدایی میشود. این گسترش نه تنها میتواند مانع از انطباق محصولات با مقررات اتحادیه اروپا در مورد جنگلزدایی (EUDR) شود، بلکه اثرات تغییرات اقلیمی را نیز وخیمتر کرده و یک چرخه معیوب ایجاد میکند.
نیکو دبنهام، مشاور پایداری، توضیح میدهد که خطر وقوع این سناریو در ۲۰ تا ۳۰ سال آینده قابل توجه است. مایا سِرمِنو، مدیر ارشد حسابداری قهوه در سازمان غیردولتی رینفارست اِلایَنس، میافزاید که این خطر به ویژه در کانونهای تنوع زیستی مانند آمازون و حوضه کنگو نگرانکننده است، جایی که “زمینهای مناسب در ارتفاعات بالاتر برای قهوه و اراضی جنگلی مناسب برای کاکائو با زیستگاههای حیاتی حیات وحش همپوشانی دارند.” به عنوان مثال، افزایش دما کشاورزان قهوه عربیکا را مجبور میکند تا برای کشت به ارتفاعات بالاتر کوهها کوچ کنند، زیرا این محصول برای رشد به شرایط بسیار خاصی نیاز دارد.
با این حال، همه اراضی پوشیده از جنگل نیستند. اگر تولیدکنندگان قصد گسترش تولید را دارند، باید زمینهایی را بیابند که از قبل برای کشت مناسب باشند. سِرمِنو از رینفارست اِلایَنس معتقد است که شرکتها باید “گسترش احیاگرانه را بر گسترش بهرهبردارانه” اولویت دهند. مناطقی وجود دارند که میتوان بدون منجر شدن به جنگلزدایی به آنها گسترش یافت، مانند زمینهای تخریب شده. او میگوید: “میلیونها هکتار از اراضی کشاورزی تخریب شده وجود دارد که میتوان آنها را برای تولید قهوه و کاکائو احیا کرد. این اغلب نیازمند سرمایهگذاری اولیه بیشتری است اما پایداری بلندمدت بهتری را به ارمغان میآورد.” به کارگیری برنامهریزی در سطح چشمانداز – همکاری با سازمانهای غیردولتی و دولتها برای یافتن مناطق مناسب برای گسترش که به جنگلها آسیب نمیرساند – در این راستا کلیدی است.
راهکار دیگر، کشاورزی جنگلی (اگروفارستری) است. اگر تولیدکنندگان به جای از بین بردن جنگلها، آنها را در کشاورزی ادغام کنند، میتوانند از جنگلزدایی جلوگیری کنند. اگرچه گسترش بدون جنگلزدایی ممکن است، اما مقدار زمین قابل استفاده محدود است. همچنین راههایی برای کاهش بحران کالا بدون نیاز به گسترش وجود دارد. دبنهام توضیح میدهد که غلبه بر چنین چالشهایی تا حد زیادی به توسعه مواد کاشت سازگار با الگوهای آب و هوایی بستگی دارد. در کنار این، شیوههای جدید کشاورزی نیز با هدف بهبود عملکرد محصولات، حفظ رطوبت و حاصلخیزی خاک، در حال توسعه هستند. او پیشنهاد میکند که آبیاری مقرونبهصرفه برای کشاورزان خردهپا میتواند به کاهش اثرات کمک کند. مدیریت سایه نیز میتواند مفید باشد. سِرمِنو از رینفارست اِلایَنس توضیح میدهد که مدیریت صحیح سایه میتواند دما را ۲ تا ۵ درجه سانتیگراد کاهش داده و حفظ آب را بهبود بخشد. او در پایان نتیجه میگیرد: “مقرونبهصرفهترین و از نظر زیستمحیطی صحیحترین رویکرد همیشه این است که قبل از در نظر گرفتن گسترش، بهرهوری و انعطافپذیری در زمینهای کشاورزی موجود را به حداکثر برسانیم. این امر ضمن تضمین معیشت کشاورزان، از جنگلها محافظت میکند – دقیقاً همان رویکرد یکپارچهای که EUDR برای تشویق آن طراحی شده است.”
تحلیل اگروفودز برای فعالان صنعت غذا:
این روند جهانی فرصتهای جدیدی برای صادرات محصولات مقاوم به خشکی ایران (مانند زعفران) ایجاد میکند. تاکید بر پایداری، کارآفرینان را به سرمایهگذاری در فناوریهای آبیاری هوشمند و توسعه ارقام اقلیمسازگار ترغیب میکند تا مزیت رقابتی کسب کنند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟