مجله خبری اگروفودز

برآمدن هژمونی آمریکا در صنعت غذا

برآمدن هژمونی آمریکا در صنعت غذا

خبرگزاری تخصصی اگروفودز به نقل از دکتر حسین شیرزاد، تحلیل‌گر توسعه کشاورزی، گزارش می‌دهد: صنعت جهانی کشاورزی و غذا از قرن هفدهم میلادی با کشف خواص شیمیایی و فیزیکی خاک، تا دوران مدرن و عصر بیوتکنولوژی، دگرگونی‌های عمیقی را تجربه کرده است. این تحولات که از نوآوری‌های علمی در تولید،…

- اندازه متن +

خبرگزاری تخصصی اگروفودز به نقل از دکتر حسین شیرزاد، تحلیل‌گر توسعه کشاورزی، گزارش می‌دهد:

صنعت جهانی کشاورزی و غذا از قرن هفدهم میلادی با کشف خواص شیمیایی و فیزیکی خاک، تا دوران مدرن و عصر بیوتکنولوژی، دگرگونی‌های عمیقی را تجربه کرده است. این تحولات که از نوآوری‌های علمی در تولید، تغذیه و ایمنی مواد غذایی نشأت گرفته‌اند، نه تنها درک ما از این حوزه‌ها را تغییر داده‌اند، بلکه به شکل‌گیری رژیم‌های غذایی جهانی تحت سلطه شرکت‌های چندملیتی، به ویژه شرکت‌های آمریکایی، انجامیده‌اند. این یادداشت با ردیابی انقلاب‌های محوری در فناوری غذا، نقش کلیدی شرکت‌های چندملیتی ایالات متحده در تعیین استانداردهای بین‌المللی را برجسته کرده و پیامدهای اخلاقی و تجاری این تأثیر را بررسی می‌کند.

سیر تحول‌آفرین کشاورزی و تعامل علم، فناوری و سیاست

انقلاب‌ها در صنعت جهانی کشاورزی و مواد غذایی، گواه ارتباط پیچیده و متقابل میان علم، فناوری، اقتصاد و سیاست هستند. از زمان کشفیات بنیادین قرن شانزدهم در شیمی و فیزیک کشاورزی، نوآوری‌های پی‌درپی، رویکرد به تولید مواد غذایی و روش‌های پرورش گیاهان را بازتعریف کرده‌اند. در سال ۱۵۶۳، برنارد پالیسی، صنعتگر فرانسوی، کشف کرد که افزودن فضولات و کود به خاک، آن را غنی‌سازی کرده و رشد گیاه را افزایش می‌دهد.

در ادامه این اکتشافات، دانشمندان دیگری نیز به این دانش افزودند؛ در سال ۱۶۷۵، جان اوولین اظهار داشت که آب باران حاوی مواد ضروری است و آن را “نیترات آسمانی” نامید. دانیل رادرفورد در سال ۱۷۷۲ نیتروژن و کلود-لوئی برتولت در سال ۱۷۸۴ آمونیاک را کشف کردند که هر دو از اجزای اساسی رشد گیاه به شمار می‌روند. ژان باپتیست بوسینگالت، شیمیدان فرانسوی، در سال ۱۸۳۶ نشان داد که کود و حبوبات برای رشد گیاه مفید بوده و محتوای نیتروژن خاک را افزایش می‌دهند. سرانجام، فون لیبیگ، پیشگام شیمی کشاورزی، توضیح داد که خاک به طور ذاتی مواد مغذی کافی برای رشد را دارد، اما کشت فشرده کشاورزی این منابع را از بین می‌برد و برای افزایش رشد به کودهای مصنوعی نیاز است.

این پیشرفت‌های علمی اولیه، سنگ بنای صنعتی شدن در بخش کشاورزی-غذا را بنا نهاد. توسعه در شیمی کشاورزی طی قرون نوزدهم و بیستم به ظهور کودهای تجاری و گسترش تجارت جهانی کالاهای کشاورزی در دوران استعمار انجامید و مناطق مختلف را در یک اقتصاد کشاورزی جهانی واحد ادغام کرد. در نتیجه، ساختار صادرات استعماری، علم و سرمایه‌داری به نیروهای محرکه تجارت بین‌المللی مواد غذایی تبدیل شدند، چراکه سرمایه‌گذاری خصوصی در تولید انبوه کودها، ماشین‌آلات و سیستم‌های آبیاری افزایش یافت و اولین رژیم غذایی (۱۸۷۰-۱۹۱۴) را شکل داد.

نظریه رژیم غذایی هریت فریدمن و فیلیپ مک‌مایکل، تسلط ایالات متحده آمریکا را در سیستم غذایی بین‌المللی، بر اساس صنعتی‌سازی تولید گیاهان و دام‌ها برای افزایش محصولات تجاری بیان می‌کند که منجر به انقلاب سبز در سایر نقاط جهان شد. این نظریه با کشاورزی، سرمایه و ژئوپلیتیک و ظهور یک رژیم غذایی جدید پس از جنگ جهانی دوم که کشاورزی جهانی را از طریق تجارت آزاد متحول کرد، مرتبط است. ایمانوئل والرشتاین استدلال می‌کند که سیستم رژیم غذایی (کشاورزی جهانی) بخش جدایی‌ناپذیری از اقتصاد جهانی سرمایه‌داری است. میشل فوکو اظهار داشت که قدرت از طریق مدیریت جمعیت عمل می‌کند که شامل کنترل در تولید صنعت کشاورزی و کالایی شدن اشکال زندگی است. این نظریه‌ها پایه نظری نقش ایالات متحده در شکل‌دهی به سیستم غذایی مدرن و ساختار قدرت تجارت جهانی غذا را بنا نهادند.

تکامل کشاورزی مدرن و تکنیک‌های بهبود مواد غذایی

با تسلط اروپایی‌ها، به ویژه بریتانیایی‌ها، بر علوم بنیادی کشاورزی و غذا، فناوری‌های بهتری نیز ارائه شد. این رخدادها شامل چندین اختراع کلیدی بود که به بریتانیا کمک کرد تا با استفاده از کشاورزی و تولید مواد غذایی، ضمن تسلط بر اقتصاد سیاسی جهانی، قدرت امپراتوری خود را حفظ کند، زیرا مستعمرات در سراسر جهان این شیوه‌ها را اتخاذ، تولید و مصرف می‌کردند. بریتانیا همچنین با واردات نیروی کار از مناطق مختلف برای حفظ تسلط بر زنجیره تامین، تقسیم کار را کنترل می‌کرد. این کشور بازار را با صنعت مرتبط کرد، کشاورزی را به یک بخش اقتصادی سرمایه‌ای تبدیل کرد، از نهاده‌های شیمیایی و مکانیکی استفاده کرد و جاده‌ها و راه‌آهن را برای یک گذار روان تجاری ایجاد کرد.

در کنار کودهای شیمیایی، آفت‌کش‌های شیمیایی نیز به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفتند. آفت‌کش‌ها مواد شیمیایی هستند که برای مدیریت آفات خاص طراحی شده‌اند. مواد شیمیایی معدنی مانند کلرات سدیم، اسید سولفوریک و همچنین ترکیبات آلی مصنوعی مانند دی‌دی‌تی (DDT)، بی‌اچ‌سی (BHC)، آلدرین، دیلدرین، اندرین، کلردان و نیتروفنول‌ها، کلروفنول‌ها، کرئوزوت، نفتالین و روغن‌های نفتی به عنوان آفت‌کش توسعه یافتند. علیرغم نگرانی‌ها در مورد تجمع بقایای آفت‌کش‌ها، آسیب‌های زیست‌محیطی و چالش‌های قانونی و نظارتی، آفت‌کش‌ها به دلیل اثربخشی‌شان در افزایش بهره‌وری کشاورزی، کنترل آفات، مقرون‌به‌صرفه بودن و راحتی، به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرند. آفت‌کش‌ها و کودها به اجزای ضروری مدیریت غذا و محصولات کشاورزی در جامعه تبدیل شدند و منجر به سرمایه‌گذاری‌های خصوصی در مقیاس بزرگ در کشاورزی، اغلب توسط زمین‌داران و کارآفرینان، شد که به نوبه خود باعث رشد شرکت‌های بذر و مواد شیمیایی و تجاری‌سازی مواد شیمیایی کشاورزی گردید. از آنجایی که این اجزای شیمیایی توسط شرکت‌ها توسعه یافتند، به آرامی به بازیگر غالب در تصمیم‌گیری در مورد نحوه رشد کشاورزی و تولید مواد غذایی تبدیل شدند.

در قرن بیستم، بنیاد راکفلر با تاسیس موسسات تحقیقاتی در طول جنگ جهانی اول، به یکی از مشارکت‌کنندگان مهم در مدیریت محصولات کشاورزی تبدیل شد. فعالیت این موسسات که در ابتدا در آسیا ساخته شده بودند، در سال ۱۹۴۳ به دلیل مداخلات استعماری به مکزیک منتقل شدند. این فناوری جدید بر تولید محصولات غذایی در لوبیا، ذرت، گندم و سیب‌زمینی با مهندسی گیاهان برای مصرف انرژی بیشتر یا تبدیل بخش بیشتری از انرژی فتوسنتزی به دانه به جای برگ و ساقه، در کنار استفاده از آفت‌کش‌ها و کودها برای افزایش بازده کشاورزی متمرکز بود. این امر به آرامی راه را برای تاسیس رژیم غذایی ایالات متحده یا “آمریکو سنتر” هموار کرد. در نهایت، دولت‌های جنوب نیز که در دهه ۱۹۴۰، به ویژه در اروپای جنگ‌زده و کشورهای تازه استقلال‌یافته پس از استعمار که با فقر دست و پنجه نرم می‌کردند و به دنبال تغذیه جمعیت خود بودند، کمیت غذا را بر نگرانی‌ها در مورد افزودنی‌های شیمیایی اولویت دادند.

رابرت مک‌نامارا و گسترش سازمان بین‌المللی کشاورزی

رقابت جنگ سرد فرصتی را برای ابرقدرت‌ها فراهم کرد تا نفوذ خود را در فناوری کشاورزی گسترش دهند. ایالات متحده آمریکا از طریق شیوه‌های کشاورزی مرسوم خود پیروز شد و یک سیستم تجاری جدید ایجاد کرد که بر نظم جهانی غذا تسلط داشت. شرکت‌های خصوصی آمریکایی، مانند فورد، چهار موسسه تحقیقاتی بین‌المللی تاسیس کردند که تمرکز خود را از خودکفایی به تولید مازاد و تحقیقات غنی‌سازی مواد غذایی روی غلات اساسی تغییر دادند و بدین ترتیب یک علم و فناوری جدید ایجاد کردند. امپراتوری غذای متعارف در طول دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ از طریق این موسسات گسترش یافت و تلاش‌های اولیه بر مستندسازی مواد گیاهی بومی در سراسر جهان متمرکز بود. این موسسات با سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان غذا و کشاورزی (فائو)، برنامه توسعه سازمان ملل (یو‌ان‌دی‌پی)، بانک جهانی و اهداکنندگان مختلف برای تداوم انحصار بذر در کشورهای توسعه‌یافته همکاری کردند. این موسسات ارتباط نزدیکی با وزارت کشاورزی ایالات متحده (یو‌اس‌دی‌ای) و سازمان غذا و داروی آمریکا (اف‌دی‌ای)، یک آژانس نظارتی اصلی مسئول نظارت بر تولید علمی مواد غذایی و اقدامات ایمنی، داشتند.

رابرت مک‌نامارا، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده، رئیس بانک جهانی شد. در سال ۱۹۷۱، او صدها نفر از شرکا، سیاست‌گذاران، اهداکنندگان و متخصصان بانک جهانی را گرد هم آورد تا یکی از اولین گروه‌های شبکه تحقیقات کشاورزی بین‌المللی را با نام «گروه مشورتی تحقیقات کشاورزی بین‌المللی (سی‌جی‌آی‌آر)» تاسیس کند. سی‌جی‌آی‌آر نیازهای کشورهای در حال توسعه را ارزیابی می‌کند و بر تامین مالی تحقیقات کشاورزی با اولویت بالا در سطوح بین‌المللی، منطقه‌ای و محلی تمرکز دارد. این همکاری‌ها سی‌جی‌آی‌آر را قادر ساخت تا بیش از ۶۵۰,۰۰۰ نمونه بذر جمع‌آوری کند و یک بانک بذر را تحت یک توافق چندجانبه تاسیس کند. پس از مدتی گسترش، تاسیس و مکان همه موسسات سی‌جی‌آی‌آر به نوبه خود بر پیشرفت‌های جدید در علم و فناوری نظارت و تفوق پیدا نمود. همچنین به موسسات تحقیقاتی دارای بانک بذر، حق حفظ ژنتیک گیاهان را داد که بعدا به محل اختلاف در مورد مالکیت انواع بذر، به ویژه در مورد حقوق کشاورزان، تبدیل شد.

با این حال، علیرغم موفقیت‌های اولیه در تحقیقات آزمایشگاهی، نتایج مطلوب در آزمایش‌های میدانی تکرار نشد. نکته قابل توجه این است که بانک جهانی وام‌های کشاورزی را به کشورهای جهان سوم ارائه داد به شرطی که از جدیدترین گونه بذر برنج مهندسی مجدد شده، ماساگانا، بومی فیلیپین، استفاده کنند. با این حال، کشاورزان از نتایج ناامید شدند و سوالات جدی از سوی دولت‌ها و طرفداران محیط زیست در مورد قابلیت دوام و مالکیت این گونه‌های جدید بذر توسط موسسات مطرح شد. تا اینکه سرانجام این تجربه دامنه تحقیقات بیوتکنولوژی را گسترش داد. تا دهه ۱۹۷۰، پیشرفت علم و فناوری کشاورزی تا حدی موفقیت‌آمیز بود، زیرا کشورهای در حال توسعه در تولید مواد غذایی تا حدی خودکفا شده بودند. با این حال، بازار بین‌المللی کشاورزی، که از قبل با تولید بیش از حد از طریق کمک‌های بین‌المللی و تجارت در هم تنیده شده بود، کشورهای غربی، عمدتا ایالات متحده آمریکا، را به سمت توسعه استراتژی‌های جدید بازار برای تسلط بر کشاورزی سوق داد و منجر به بازسازی فراملی تولید کشاورزی تحت تاثیر شدید شرکت‌های جهانی کشاورزی شد. ایالات متحده، با رکود تورمی مالی خود، رویکرد اقتصادی جدیدی را برای تبدیل از اقتصاد کینزی به “مسئولیت اجتماعی کسب‌وکار” توسط فریدمن، معرفی کرد که عبارت است از افزایش سود، و در نتیجه تطبیق از اقتصاد تقاضامحور به اقتصاد عرضه‌محور بود. در سطح جهانی، رژیم غذایی دوم، بدهی مزارع و قیمت‌های بالا را افزایش داد و مشکلات را در زمین‌های کشاورزی تشدید کرد. با این حال، شرکت‌های کشاورزی-غذایی با موفقیت لابی کردند و انحصار کشاورزان در امور کشاورزی را در سطح داخلی (ایالات متحده) و بین‌المللی از بین بردند. نهادهای جهانی در این دوره، ثروت کشاورزی-غذایی را تنظیم و انباشت کردند و بر اساس ایده‌های نئولیبرالیِ مبتنی بر نهادهای بین‌المللی، برنامه‌های سیستماتیکی برای سرمایه‌گذاری در تهیه مواد اولیه کشاورزی و بازاریابی تدوین کردند. چنانکه بیوتکنولوژی به یک داستان موفقیت نوظهور از “رژیم غذایی شرکتی” تبدیل شد.

ظهور سیاست‌های زیست‌فناوری و تغییر در ماهیت غذا

بیوتکنولوژی ترکیبی از فناوری و اجزای بیولوژیکی (ارگانیسم‌های زنده مانند باکتری‌ها) است. هدف بیوتکنولوژی افزایش تولید مواد غذایی از طریق فناوری، با حداقل استفاده از تکنیک‌های سنتی است. محصولات بیوتکنولوژی تولید شده توسط سه سازمان آمریکایی مانند یو‌اس‌دی‌ای، ای‌پی‌ای و اف‌دی‌ای به طور کامل از طریق یک سیستم مبتنی بر ریسک تنظیم می‌شوند. دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ با رشد بیوتکنولوژی، تغییرات قابل توجهی در کشاورزی ایجاد کرد. تحقیقات بیوتکنولوژی به افزایش تولید مواد غذایی کمک کرده و به تدریج تا دهه ۱۹۹۰، ماهیت غذا را تغییر داده بود.

تغییر در ماهیت غذا و ایمنی غذا

در دهه ۱۹۹۰، ترکیبی از عواملی مانند بسته‌های غذایی، تحویل غذای آماده (مانند Dinners to Go، Gourmet Express و Cuisine on Call)، انواع جدید غذاهای جهانی شده و زنانی که مایل به استفاده از این گزینه‌ها بودند، الگوهای آماده‌سازی و مصرف غذا را تغییر داد. این دهه همچنین شاهد اولین موج بیوتکنولوژی بود که از طریق غذاهای مهندسی ژنتیک شده برای مصرف انسان در دسترس قرار گرفتند و نوع جدیدی از غذاهای آماده و نیمه‌پخته را معرفی می‌کردند. غذاهای بسته‌بندی شده با افزودنی‌های غذایی برای افزایش ماندگاری به هنجار جدید تبدیل شدند و بدین ترتیب دوران جدیدی از غذاهای فرآوری شده مبتنی بر فناوری را آغاز کردند. تکنیک‌های بهبود مواد غذایی این تغییرات را تایید و انواع مختلفی از افزودنی‌ها را در ایالات متحده و جهان معرفی نمودند.

مواد نگهدارنده و ماندگاری

امروزه بهبود مواد غذایی با افزایش ماندگاری از طریق افزودن مواد نگهدارنده و آنتی‌اکسیدان‌های مصنوعی در محصولات فاسدشدنی و با ماندگاری بالا، ماهیت عملیات “پس از برداشت” را تغییر داده است. در ابتدا، تکنیک‌های مختلف فرآوری برای توقف رشد میکروارگانیسم‌ها معرفی شدند؛ بعدها، اجزای شیمیایی برای کنترل آلودگی به مواد غذایی اضافه شدند. به عنوان مثال، مواد ضد قارچ و اسیدهای سوربیک برای جلوگیری از فساد به محصولات شیر، به ویژه پنیر، اضافه می‌شوند. به طور مشابه، گوشت با سولفات‌ها و نیترات‌ها فرآوری می‌شود و نوشابه‌ها با دی اکسید گوگرد فرآوری می‌شوند. روغن با مس و آهن فرآوری می‌شود تا از اکسیداسیون جلوگیری شود. گالات‌ها ترکیبات آنتی‌اکسیدانی مصنوعی هستند که به محصولات غذایی اضافه می‌شوند. در واقع بیوتکنولوژی، مواد غذایی اصلاح‌شده ژنتیکی را برای افزایش ماندگاری معرفی کرده است. صنعت غذای معاصر، افزودنی‌ها و مکمل‌های غذایی مانند رنگ‌ها، ویتامین‌ها و اسیدهای آمینه را از یا حاوی مواد مشتق‌شده از جی‌ام‌اوها (GMOs) تولید می‌کند که بخشی از وعده‌های غذایی روزانه ما هستند. در مورد گوجه‌فرنگی، تجمع آنتوسیانین‌ها منجر به کاهش حساسیت ناشی از Botrytis cinerea، رایج‌ترین پاتوژن پس از برداشت، شده است.

ارگانیسم‌های اصلاح‌شده ژنتیکی (جی‌ام‌اوها) همچنین فرآیند غنی‌سازی زیستی را که از طریق آن ارزش غذایی محصولات کشاورزی افزایش می‌یابد، غنی کرده‌اند. فائو گزارش‌هایی در مورد منطق غنی‌سازی زیستی، به ویژه برای حمایت از جمعیت فقیر در کشورهای در حال توسعه، منتشر کرد. از طریق این تکنیک اصلاح نژاد مرسوم، کشاورزان توانستند ذرت پروویتامین A، کاساوای پروویتامین A، برنج با روی بالا، گندم با روی بالا، لوبیا با آهن بالا و ارزن مرواریدی با آهن بالا کشت کنند.

سایر افزودنی‌ها

در جستجوی اجزای جایگزین قند، شیرین‌کننده‌های مصنوعی مانند ساخارین، سیکلامات‌ها و آسپارتام معرفی شدند. افزودنی‌های غذایی مانند طعم‌دهنده‌ها، اصلاح‌کننده‌ها، هوادهنده‌های شیمیایی، امولسیفایرها، نرم‌کننده‌ها و عوامل ضد کلوخه شدن به همراه رنگ‌های طعم‌دار برای جذاب‌تر کردن بافت و ظاهر غذا استفاده می‌شوند. مزایای این افزودنی‌ها شامل افزایش کیفیت حسی غذا، کاهش ضایعات با افزایش ماندگاری و جلوگیری از فساد برخی از محصولات غذایی است. با این حال، ادعا می‌شود که آنها به دلیل داشتن مواد غیرمغذی، اثرات نامطلوبی بر سلامتی دارند و باعث ایجاد آلرژی و حساسیت می‌شوند.

به عنوان مثال، طعم‌دهنده‌های غذایی توسط محصولات طبیعی با اجزای معطر (ادویه‌ها) تهیه می‌شدند و به دنبال آن مواد غلیظ استخراج شده از محصولات طبیعی به کار می‌رفتند. در مقابل، صنایع غذایی مدرن طعم‌دهنده‌های مصنوعی را سنتز می‌کنند که طعم‌های طبیعی را تقلید می‌کنند، بدون اینکه حاوی ارزش غذایی آنها باشند. مونوسدیم گلوتامات (ام‌اس‌جی) اولین طعم‌دهنده نمکی شناخته شده است که در ابتدا از جلبک دریایی برای تولید طعم اومامی موجود در سس سویا و قارچ به طور طبیعی گرفته شده است. با این حال، ام‌اس‌جی اکنون به صورت مصنوعی از طریق کدگذاری ژنوم مخمر تولید می‌شود. حتی گزارش شده است که ام‌اس‌جی باعث اختلال در عملکرد غده فوق کلیوی، تشنج و دیابت شیرین، همراه با فشار خون بالا، افزایش وزن بیش از حد و سکته مغزی می‌شود. زیست‌شناسی مصنوعی یک روند جدید در تولید مواد غذایی است که زیست‌شناسی را با مفاهیم مهندسی ادغام می‌کند. این حوزه جدید، میکروارگانیسم‌ها را برای برنامه‌ریزی مجدد موجودات زنده مهندسی می‌کند و به این ترتیب آن را کارخانه‌های سلولی مهندسی‌شده می‌نامند. محققان در تولید شیرین‌کننده‌های نسل بعدی، شیر، پروتئین‌ها، سس سویا و آنالوگ‌های گوشت مشارکت دارند. غذای کاربردی، مانند غذای مبتنی بر میکروبیوم با سویه‌های خاص پروبیوتیک یا پری‌بیوتیک، برای بهبود هضم و ایجاد ایمنی اختراع شده است.

افزودنی‌های غذایی مصنوعی و قوانین غذا

اختراع افزودنی‌های غذایی مصنوعی به سه دلیل بازاری قابل توجیه است؛ اولاً، برای افزایش رنگ و ظاهر بهتر غذا؛ ثانیاً، برای ایجاد تنوع رنگ در مواد اولیه و استانداردسازی محصولات نهایی در بازار؛ و ثالثاً، برای جایگزینی اجزای از دست رفته در طول آماده‌سازی غذا که این امر توسط سازمان‌های بین‌المللی برای طعم‌دارتر و جذاب‌تر کردن غذا پذیرفته شده است.

سازمان بهداشت جهانی (WHO) و سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد (فائو) در سال ۱۹۵۶ یک کمیته مشترک کارشناسی برای افزودنی‌های غذایی (جی‌ئی‌سی‌اف‌ای) ایجاد کردند تا افزودنی‌های غذایی را برای تجارت بین‌المللی بررسی کنند. “کدکس آلیمنتاریوس” در سال ۱۹۶۱ تاسیس شد و استاندارد عمومی افزودنی‌های غذایی را در سال ۱۹۹۵ منتشر کرد که ۲۲ بار مورد تجدید نظر قرار گرفته است. این کدکس استانداردهایی را برای تجارت بین‌المللی غذا تدوین کرد و افزودنی‌های غذایی را به عنوان “ماده‌ای که معمولاً به خودی خود به عنوان غذا مصرف نمی‌شود یا معمولاً به عنوان یک ماده معمولی غذا استفاده نمی‌شود، چه ارزش غذایی داشته باشد و چه نداشته باشد” تعریف کرد. افزودنی‌ها برای اهداف مختلف در مراحل مختلف تولید مواد غذایی اضافه می‌شوند: تولید، فرآوری، آماده‌سازی، بسته‌بندی و حمل و نقل. افزودنی‌ها ممکن است به طور معقول ماهیت محصولات غذایی را تغییر دهند، یک محصول جانبی را حفظ کنند یا به طور دیگری بر ویژگی‌های مواد غذایی تاثیر بگذارند. با این حال، از نظر علمی، افزودن مواد به غذا برای بهبود، حفظ یا کاهش کیفیت تغذیه‌ای “آلودگی” محسوب نمی‌شود. کمیته کدکس آلیمنتاریوس مصرف را در دوز تعیین شده مجاز دانست. به عنوان مثال، کمیته وجود میکروارگانیسم‌های بیماری‌زای مضر و فرآیندهای تولید مواد غذایی آنها را در غذاهای جدید به دقت تجزیه و تحلیل کرد و اعلام کرد که همه میکروارگانیسم‌ها سمی نیستند. این کمیته اندازه‌گیری‌های ایمنی را برای مواد غذایی مدرن مشتق شده از بیوتکنولوژی تعیین کرد و مواد مصنوعی را به عنوان اجزایی در تولید مواد غذایی و نه به عنوان غذا مصرف می‌کند. در موارد خاص، برخی از غذاهای طبیعی حاوی عوامل سمی و توهم‌زای طبیعی هستند. در حالی که غذای طبیعی نیازی به آزمایش دقیق ندارد، غذای جدید که از غذای طبیعی تقلید می‌کند نیاز به آزمایش دارد. با این حال، قوانین و مقرراتی برای جلوگیری از عوامل مضر قبل از ورود به بازارهای بین‌المللی تدوین شد و غذاهای جدید معادل محصولات طبیعی در نظر گرفته شدند. در ادامه نیز سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (او‌ئی‌سی‌دی) اصل برابری اساسی را تصویب کرد. این اصل، ایمنی مواد غذایی را بر اساس اثرات مستقیم بر سلامت (سمیت)، تمایل به تحریک واکنش‌های آلرژیک (آلرژی‌زایی)، ترکیب تغذیه‌ای و اثرات خواسته و ناخواسته تعیین می‌کند. بر اساس این اصل، غذاهای طبیعی و جدید یکسان در نظر گرفته می‌شوند.

شرکت‌های بزرگ غذایی و نفوذ آنها

تا دهه ۱۹۸۰، تحقیقات کشاورزی گسترش یافت تا پیکربندی ژنتیکی میکروارگانیسم‌ها، گیاهان و داروهای هورمونی حیوانی جدید را تغییر دهد. در دهه ۱۹۸۰، دیوان عالی ایالات متحده تصمیم گرفت در پرونده معروف به “دایموند در برابر چاکرابارتی” حق ثبت اختراع برای موجودات زنده را اعطا کند. این امر پایه و اساس پیشرفت بیوتکنولوژی را بنا نهاد. در اواسط دهه ۱۹۸۰، یک شرکت بیوتکنولوژی مستقر در کالیفرنیا به نام کَل‌جین بیش از ۲۵ میلیون دلار در هشت سال برای تولید “فلاور سِور” سرمایه‌گذاری کرد؛ گوجه‌فرنگی‌ای که برای رسیدن پس از برداشت با طعم بهتر مهندسی شده بود. کَل‌جین داوطلبانه در سال ۱۹۸۹ به اف‌دی‌ای در تدوین مقررات مربوط به تجارت گوجه‌فرنگی کمک کرد. در سال ۱۹۹۰، از این شرکت خواسته شد که در برابر آنتی‌بیوتیک کانامایسین، که به عنوان نشانگر فرآیند مهندسی ژنتیک در تولید گوجه‌فرنگی استفاده می‌شود، مقاومت نشان دهد. سال بعد، این شرکت دادخواستی را به اف‌دی‌ای ارائه داد تا ژن مقاوم به کانامایسین را برای ثبت به عنوان یک افزودنی غذایی تایید کند و درخواست کرد که فلاور سِور همان مقررات گوجه‌فرنگی‌های معمولی را داشته باشد. پس از موفقیت فلاور سِور، موارد دیگری نیز برای تحقیقات ثبت شدند.

هورمون رشد گاوی و چالش‌های آن

همزمان، شرکت دیگری به نام مونسانتو تمرکز خود را بر تولید پوسیلاک، که با نام هورمون رشد گاوی (آر‌بی‌اس‌تی) نیز شناخته می‌شود، آغاز کرد. این هورمون پروتئینی متابولیک مسئول افزایش تولید شیر و گوشت در گاوها است. در سال ۱۹۸۵، مونسانتو آزمایش داروی جدیدی را آغاز کرد که تولید آر‌بی‌اس‌تی را ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش می‌دهد. این شرکت بارها در سال‌های ۱۹۸۸، ۱۹۸۹ و ۱۹۹۰ بر ایمن بودن مصرف آن تاکید کرد، اما منتظر تایید تجاری‌سازی از سوی موسسه ملی بهداشت (ان‌آی‌اچ) ماند. مونسانتو از انتشارات تحقیقاتی به عنوان ابزاری برای انتقال استفاده از آر‌بی‌اس‌تی استفاده کرد. بیش از ۱۳۰ گزارش جداگانه منتشر شد و اف‌دی‌ای آنها را به عنوان مدرکی برای ایمنی مصرف کننده بررسی کرد. در سال ۱۹۹۳، کنگره قانون بودجه و آشتی عمومی را تصویب کرد که یک مهلت ۹۰ روزه برای فروش آر‌بی‌اس‌تی اعمال کرد. سنا می‌خواست آن را به یک سال تمدید کند، اما مجلس نمایندگان آن را لغو کرد. در نوامبر ۱۹۹۳، سوماتوتروپین گاوی به عنوان یک داروی جدید حیوانی اعلام شد.

با این حال، هورمون آر‌بی‌اس‌تی با مشکلات مختلفی روبرو شد. اگرچه ساختار پروتئین این هورمون با هورمون انسانی متفاوت است و از نظر بیولوژیکی در انسان غیرفعال است، آر‌بی‌اس‌تی همچنین حاوی فاکتور رشد شبه انسولین-I (آی‌جی‌اف-۱) و باکتری‌های مقاوم به آنتی‌بیوتیک است. این امر نگرانی‌هایی را ایجاد کرد که می‌تواند باعث رشد زودرس در نوزادان و سرطان در بزرگسالان شود. شرکت‌های لبنی غیر آر‌بی‌اس‌تی از اف‌دی‌ای درخواست کردند که محصولات خود را با عنوان “بدون بی‌جی‌اچ” برچسب‌گذاری کند. با این حال، اف‌دی‌ای با بیان اینکه همه شیرها حاوی مقدار مشخصی از بی‌جی‌اچ هستند که قابل تشخیص نیست، از این کار خودداری کرد. دو شرکت دیگر شیر گاو فرآوری نشده خود را برچسب‌گذاری کردند و باعث شد مونسانتو از آنها شکایت کند و ادعا کرد که این کار مصرف‌کنندگان را گمراه می‌کند و همچنین دستکاری علمی را انکار کرد. واسطه‌های اف‌دی‌ای-مونسانتو نقش مهمی در بررسی آر‌بی‌اس‌تی داشتند که همچنین مبنای سیستم‌های دانش و برچسب‌گذاری شد. مونسانتو لابی کرد و مانع از آن شد که وزارت کشاورزی آمریکا (یو‌اس‌دی‌ای)، از ارزیابی اثرات اقتصادی آر‌بی‌اس‌تی توسط کنگره جلوگیری کند. کَل‌جین در طول سال‌ها ضررهایی را گزارش کرد. در سال ۱۹۹۵، مونسانتو ۴۹.۹٪ از کَل‌جین را خریداری کرد و به تامین‌کننده اصلی گوجه‌فرنگی تبدیل شد. پیش از گوجه‌فرنگی، مونسانتو سویای مقاوم به گلیفوزات (راندآپ ریدی) را تولید کرد که انقلابی در تولید علف‌کش‌ها ایجاد نمود. مونسانتو تحقیقات خود را به پنبه گسترش داد و ارزیابی ایمنی مواد غذایی و خوراک دام از پنبه تراریخته بی‌تی، مانند بی‌تی وار. کورستاکی، را به عنوان پنبه‌ای ایمن منتشر کرد. تحقیقات دیگر گزارش دادند که هیچ تفاوت تغذیه‌ای یا سم‌شناسی بین سیب‌زمینی‌های سنتی و تراریخته وجود ندارد. محصولات تراریخته جدید، قوانین تجاری موجود، مانند اتحادیه حفاظت از گونه‌های جدید گیاهان را که انتقال بذر بین کشاورزان را مجاز می‌دانست، تغییر دادند.

بازار لابی داخلی ایالات متحده

لابی‌گری در ایالات متحده از طریق تماس شخصی با مقامات دولتی، از جمله ملاقات با مقامات، میزبانی جلسات، شرکت در هیئت‌های مشاوره (تخصص فنی)، شهادت در جلسات استماع، حضور در مناسبت‌های اجتماعی، شرکت در تظاهرات دولتی-خصوصی و جلسات جمع‌آوری کمک‌های مالی (کمک به مبارزات انتخاباتی) انجام می‌شود. تبلیغات برند و حمایت علمی/حرفه‌ای از فعالیت‌های مرتبط سیاستمداران یا احزاب سیاسی هستند. لابی‌گری داخلی ایالات متحده در درجه اول شامل افرادی است که در نقش‌های شرکتی و دولتی کار کرده‌اند. لابی‌گران نماینده انجمن‌ها و شرکت‌های خصوصی هستند. سیاست داخلی با اصلاحیه قانون مبارزات انتخاباتی فدرال در سال ۱۹۷۴ که به کمیته‌های اقدام سیاسی (پک) اجازه فعالیت داد، آشکار شد. از طریق پک‌ها، شرکت‌های چندملیتی و سایر گروه‌ها مجاز به پرداخت کمک‌های مالی و بودجه داوطلبانه برای مبارزات انتخاباتی هستند. اگرچه این قانون میزان پولی را که می‌توان به یک نامزد کمک کرد محدود می‌کند، اما تعداد نامزدهایی را که می‌توانند بودجه دریافت کنند، محدود نمی‌کند. به ویژه، سناتورهای رابرت دول، جسی هلمز و تام هارکین، اعضای کمیته کشاورزی، تغذیه و جنگلداری، در سال‌های ۱۹۸۹-۱۹۹۰ از ۳۰۸۰۰۰ تا ۱.۵ میلیون دلار بودجه دریافت کردند. بزرگترین حامیان مالی لابی در مبارزات انتخاباتی، تولیدکنندگان شیر و صنایع لبنی هستند.

لابی‌گری، فرهنگ جدیدی را در مورد مقامات شرکت‌ها که به عنوان بوروکرات‌های دولتی منصوب می‌شدند، آغاز کرد. به عنوان مثال، این امر با تبادل سمت توسط کلیفورد هاردین، وزیر کشاورزی ایالات متحده، با ارل بوتز، که مدیر رالستون پورینا بود، آغاز شد. بوتز وزیر کشاورزی شد، در حالی که هاردین در رالستون پورینا، تولیدکننده پیشرو خوراک دام و غذای حیوانات خانگی، نقشی را بر عهده گرفت. در سال ۱۹۸۶، رالستون پورینا سهام خود در کارخانه پورینا، برجسته‌ترین شرکت خوراک دام در ایالات متحده، را به شرکت بریتیش پترولیوم نیوتریشن لیمیتد زیرمجموعه بی‌پی و یک شرکت اصلی خوراک دام در اروپا، فروخت. کارخانه پورینا خوراک اسب، گوشت گاو، گاو شیری، مرغ، خوک و سایر حیوانات مزرعه را تولید می‌کند و فرهنگی را در صنعت خوراک دام ایجاد می‌کند.

لابی‌گران کلیدی در بیوتکنولوژی

برخی از لابی‌گران برجسته در صنعت بیوتکنولوژی عبارتند از جیمز اچ. ماریانسکی، که مسئول ایجاد سیاست بیوتکنولوژی تحت نظر سازمان غذا و داروی آمریکا (اف‌دی‌ای) در سال ۱۹۸۶ بود. این سیاست، نظارت اف‌دی‌ای بر مواد غذایی به دست آمده از گونه‌های گیاهی و گیاهان به دست آمده از طریق تکنیک‌های دی‌ان‌ای نوترکیب را تسهیل می‌کند. ماریانسکی واسطه بین اف‌دی‌ای و مرکز ایمنی مواد غذایی و تغذیه کاربردی بود. در دهه ۱۹۹۰، رئیس بخش بازاریابی و بازرسی مواد غذایی وزارت کشاورزی ایالات متحده، جوآن اسمیت، رئیس انجمن ملی دامداران، ریاست این بخش را بر عهده داشت و از منافع تولیدکنندگان گوشت حمایت می‌کرد. گوشت فرآوری شده با برچسب «گوشت گاو کم‌چرب» نیز یک محصول کشتارگاهی غیرقابل استفاده است. مثلا دکتر جان هاثکاک، که به عنوان متخصص ارشد سم‌شناسی تغذیه، روی اصلاح اصول ارزیابی ریسک برای تغذیه کار می‌کرد. در عین حال، یک متخصص عالی‌رتبه در شورای تغذیه مسئولانه، انجمن اصلی صنعت مکمل‌های غذایی هم، بود. او بعدها به عنوان محقق ارشد در سازمان غذا و دارو، عضو اتحادیه بین‌المللی انجمن‌های مکمل‌های غذایی (آیادسا) و در جلسات کدکس آلیمنتاریوس شرکت کرد.

سیاست‌گذاری بیوتکنولوژی در دوران کلینتون

قبل از انتخاب رئیس جمهور کلینتون، دولت ایالات متحده چارچوب هماهنگ برای تنظیم بیوتکنولوژی را که ارگانیسم‌های اصلاح ژنتیکی شده را تنظیم می‌کرد، منعقد کرد. در سال ۱۹۹۳، شورای ملی علوم و فناوری (ان‌اس‌تی‌سی) تاسیس شد. بعدا، کمیته مشاوران رئیس جمهور در علوم و فناوری (پی‌سی‌ای‌اس‌تی) برای مشاوره به رئیس جمهور و هدایت ان‌اس‌تی‌سی ایجاد شد. در طول دولت رئیس جمهور کلینتون، ویرجینیا ولدون به عنوان معاون ارشد رئیس جمهور در سیاست عمومی در مونسانتو و به عنوان عضو کمیته مشاوران رئیس جمهور در علوم و فناوری خدمت کرد، این پست همان جایی بود که به او قدرت می‌داد تا در تنظیم قوانین جی‌ام‌او نقش داشته باشد.

اما فرد کلیدی مسئول تبادل مواضع لابی‌گران شرکتی و دولتی، آقای مایکل تیلور است. تیلور در کینگ و اسپالدینگ، یک شرکت حقوقی بخش خصوصی که نماینده مونسانتو بود، کار می‌کرد. در سال ۱۹۹۱، تیلور معاون کمیسر سیاست‌گذاری در سازمان غذا و داروی آمریکا (اف‌دی‌ای) شد، جایی که او یک سیاست بیوتکنولوژی سازگار با صنعت ایجاد کرد که هورمون‌های جدید مونسانتو را در صنعت لبنیات ترویج می‌داد. در سال ۱۹۹۴، تیلور مدیر سرویس ایمنی و بازرسی مواد غذایی شد و سیاست‌های جدیدی در مورد آلاینده‌های میکروبی در گوشت و مرغ تدوین کرد. در سال ۱۹۹۸، تیلور معاون رئیس سیاست‌های عمومی در مونسانتو شد.

در دهه ۱۹۹۰، سازمان صنعت بیوتکنولوژی (بی‌آی‌او) به یکی از سازمان‌های غالب برای لابی‌گری در حوزه غذا تبدیل شد. هیئت مدیره بی‌آی‌او که در سال ۱۹۹۳ از طریق ادغام انجمن بیوتکنولوژی صنعتی و انجمن شرکت‌های بیوتکنولوژی تشکیل شد، شامل نمایندگانی از شرکت‌های پیشرو مانند دوپونت، مونسانتو، نووارتیس، بایر، داو آگرو ساینسز، سینجنتا و سایر شرکت‌های برجسته دارویی و ژنومی قرن بیست و یکم است. این شیوه‌ها، بیوتکنولوژی را به بازیگر غالب در سیستم غذایی تبدیل کرد، زیرا لابی‌های بیوتکنولوژی ادعا می‌کنند که افزایش قابل توجهی در عملکرد محصولات کشاورزی و کاهش تلفات محصولات در اثر آفات و بیماری‌ها وجود دارد. برخی مطالعات همچنین ادعا می‌کنند که بیوتکنولوژی، استفاده مضر از کودهای شیمیایی را که در رژیم‌های غذایی قبلی معرفی شده بود، معکوس کرده است. محصولات تولید شده با بیوتکنولوژی می‌توانند با تغییرات آب و هوایی سازگار شوند و در مناطق مقاوم به خشکسالی و استرس، مقاومت بیشتری داشته باشند.

اهمیت محصولات تراریخته برای ایالات متحده

در سال ۱۹۹۵، شورای ملی علوم و فناوری (ان‌اس‌تی‌سی) سندی با عنوان «بیوتکنولوژی برای قرن بیست و یکم» منتشر کرد که در آن آمده بود بیوتکنولوژی کشاورزی پتانسیل ایجاد میلیاردها دلار درآمد در قرن آینده را دارد. این امر، حمایت از رشد اقتصادی ملی را ضروری می‌سازد. دولت نیز از این طرح حمایت کرد و تحقیقات در زمینه‌های مورد نیاز برای تجاری‌سازی محصولات و ابزارهای کشاورزی را ادامه داد. در سال ۲۰۰۱، رئیس جمهور کلینتون بودجه‌ای معادل ۳۴۰ میلیون دلار برای برنامه بیوتکنولوژی پیشنهاد داد و ارزش فعلی صنعت غذای ترکیبی بیش از یک تریلیون دلار است. این رقم ارزش بازار بیوتکنولوژی کشاورزی ایالات متحده آمریکا را در دوران معاصر و تخمین آینده آن نشان می‌دهد و انتظار می‌رود این صنعت گسترش بیشتری یابد، در حالی که فناوری ایالات متحده بر این صنعت تسلط خواهد داشت. طی سه دهه اخیر شرکت‌های بیوتکنولوژی آمریکایی می‌خواستند بر بازار جهانی تسلط یابند و از این طریق نقش رهبری را در تحقیق و توسعه جی‌ام‌او ایفا کنند و از رشد اقتصادی آن از طریق نوآوری، ثبت اختراع و حق امتیاز حمایت کنند. امروزه، ایالات متحده همچنان بزرگترین مصرف‌کننده محصولات تراریخته است، جایی که ۹۰٪ ذرت، سویا و پنبه با استفاده از تکنیک‌های بیوتکنولوژیکی مانند مقاوم در برابر علف‌کش‌ها و حشرات کشت می‌شوند. تحقیقات بیوتکنولوژی نیز به طرز استثنایی رشد کرده و منجر به تولید غذاهای اصلاح‌شده ژنتیکی با استفاده از کریسپر و تولید ماهی سالمون تراریخته شده است.

فرآیند تایید بیوتکنولوژی و نفوذ آمریکا

در آمریکا همواره محصولات جی‌ام‌او برای تایید زیست‌محیطی ارسال می‌شوند. تایید محصولات کشاورزی مهندسی ژنتیک شده تحت دو قانون پشتیبان به آژانس حفاظت از محیط زیست (ای‌پی‌ای) واگذار می‌شود: قانون فدرال حشره‌کش، قارچ‌کش و جونده‌کش (فیفرا) و قانون کنترل مواد سمی (تس‌کا). ای‌پی‌ای مسئول حذف تمام عناصری است که برای انسان و محیط زیست خطرناک هستند. بیشتر پیشرفت‌های بیوتکنولوژیکی مربوط به محصولات مقاوم به علف‌کش است. در سال ۱۹۹۴، سازمان حفاظت از محیط زیست (ای‌پی‌ای) تصمیم گرفت قوانین مربوط به آفت‌کش‌ها را در معرفی مواد مرتبط با آفت‌کش‌ها به گیاهان زراعی از طریق تکنیک دی‌ان‌ای نوترکیب بگنجاند. با این حال، این امر مورد استقبال شرکت‌های بیوتکنولوژیکی قرار نگرفت، زیرا آنها می‌خواستند ای‌پی‌ای به جای همان ارگانیسم‌ها، فرآیند اصلاح ژنتیکی (جی‌ام) را تجزیه و تحلیل کند. اما علیرغم جنجال‌های پیرامون بیوتکنولوژی، سازمان غذا و داروی آمریکا (اف‌دی‌ای) در سال ۱۹۹۴ چندین محصول مهندسی‌شده بیوتکنولوژیکی را به بازار عرضه کرد، از جمله گوجه‌فرنگی‌های رسیده پس از برداشت، درمان با هورمون رشد نوترکیب برای گاوها، کدو حلوایی مقاوم به ویروس، سیب‌زمینی مقاوم به حشرات، پنبه مقاوم به علف‌کش و سویای مقاوم به علف‌کش. در واقع وزارت کشاورزی ایالات متحده (یو‌اس‌دی‌ای) و سرویس بازرسی سلامت حیوانات و گیاهان (ای‌فیس) محصولات تراریخته را از نظر خطر آفات گیاهی ارزیابی کرده و آن را «غیرقانونی» تایید می‌کنند، به این معنی که می‌توانند توسط مقامات قانونی در هر مکانی کشت و توزیع شوند. محصول تولید شده باید تاییدیه وزارت کشاورزی ایالات متحده (یو‌اس‌دی‌ای) در مورد خطر آفات و محیط زیست، تاییدیه ایمنی آفت‌کش‌ها از ای‌پی‌ای و تاییدیه ایمنی مواد غذایی/خوراک دام از اف‌دی‌ای را دریافت کند.

نفوذ بیوتکنولوژیکی ایالات متحده آمریکا

شورای بین‌المللی بیوتکنولوژی غذایی در سال ۱۹۹۰ برای بررسی نگرانی‌های ایمنی و خطرات مرتبط با غذا که انتظار می‌رود از همه نسل‌های موجودات تراریخته بیوتکنولوژیکی ناشی شود، تشکیل شد. این نگرانی‌ها مربوط به محصولات پروتئینی تراریخته‌ها، اثرات پلیوتروپیک و ثانویه ناشی از بیان تراریخته‌ها و جهش‌زایی درج‌شده‌ای بود که در نتیجه ادغام تراریخته‌ها ایجاد می‌شود. با این حال، شورا نتیجه گرفت که مهندسی ژنتیک منجر به هیچ گونه خطر جدید ایمنی غذایی نمی‌شود. با این وجود، کسب اطمینان عمومی برای کسب تجربه و ارزیابی‌ها ضروری است. پیچیدگی موجودات تراریخته منجر به ایجاد یک راه حل جهانی با ایجاد ابتکار عمل بیوتکنولوژی تجارت جهانی شد. با این حال، نزدیکترین متحدان ایالات متحده در اروپا از محصولات تراریخته راضی نبودند. ایالات متحده آمریکا مصمم به حرکت به سمت صنعت بیوتکنولوژی بود و هدف خود را تبدیل شدن به یک رهبر جهانی از طریق نوآوری، تنظیم مقررات، تحقیق و تجاری‌سازی قرار داده بود. سهم بزرگی از اختراعات و انتشارات علمی بیوتکنولوژی در اختیار شرکت‌های مونسانتو، دوپونت، اِم‌ژن و جن‌اِن‌تِک است. پیشرفت‌های ایالات متحده در استفاده از محصولات منجر به اتخاذ قوانین، سیاست‌ها و رویه‌های نظارتی در این زمینه شد و سایر کشورها نیز با پیروی از آن، سهم قابل توجهی در دیپلماسی بیوتکنولوژی داشتند.

آمریکا در مقابل اروپا و چالش‌های تجارت جهانی

تردید اروپا در مورد استفاده از هورمون رشد در گاوها ناشی از حادثه‌ای در سال ۱۹۸۰ بود. گوشت گوساله گاوهایی که با دی‌اتیل استیل بسترول، که در محصولات غذای کودک استفاده می‌شود، درمان شده بودند، منجر به رشد جنسی زودرس در نوزادان شد. در نتیجه، کمیته محصولات دارویی دامپزشکی جامعه اروپا (ای‌سی) استفاده غیردرمانی از هورمون‌ها را در دام‌های خانگی ممنوع کرد و واردات گوشت‌های درمان‌شده با هورمون را به اتحادیه اروپا نیز ممنوع کرد. در سال ۱۹۹۵، ایالات متحده، اتحادیه اروپا را تحت فشار قرار داد تا اعلام کند که تمام استانداردهای بین‌المللی کدکس آلیمنتاریوس، از جمله استانداردهای مربوط به افزودنی‌های غذایی و داروهای حیوانی، مبتنی بر علم هستند. این امر منجر به آن شد که اتحادیه اروپا مجبور شود فروش شیر و گوشت تولید شده با آر‌بی‌اس‌تی را مجاز کند. با این حال، مسائل جدیدی با فناوری‌های جدید نیز پدیدار شد. در سال ۱۹۹۶، انگلستان مواردی از بیماری جنون گاوی را گزارش کرد که اولین نمونه از باکتری‌های مقاوم به آنتی‌بیوتیک بود، زیرا این گاوها برای پیشگیری از بیماری‌ها با آنتی‌بیوتیک درمان شده بودند. بیماری جنون گاوی نشان داد که بیوتکنولوژی چقدر ضعیف درک شده است.

مقاومت اروپا در برابر محصولات تراریخته

اروپا همچنان در برابر محصولات تراریخته در ژنتیک گیاهی و هورمون‌های حیوانی مقاومت می‌کرد. در آوریل ۱۹۹۶، سویای تراریخته ایالات متحده پذیرفته شد، اما ذرت تراریخته آنها برای تجارت رد شد و در ماه ژوئن برای تایید به مقامات علمی اروپا ارسال شد. ایالات متحده تحریم‌های تجاری را علیه کشورهای اروپایی که استانداردهای غذایی آنها را به چالش می‌کشیدند، اعمال کرد. اروپا همچنین در برابر گروه لابی چیکیتا برندز، که با نام یونایتد فروت نیز شناخته می‌شود، مقاومت کرد. این گروه موزهای کاوندیش غیرارگانیک می‌فروخت و بازیگر غالب در تجارت بین‌المللی موز بود. در سال ۱۹۹۸، این شرکت چهارمین حامی بزرگ سیاسی دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان بود. با این حال، هنگامی که اتحادیه اروپا بازار خود را به روی کشورهای در حال توسعه و مستعمرات سابق برای حمایت از اقتصاد آنها گشود، این شرکت با مشکل مواجه شد. در پاسخ، نماینده تجاری ایالات متحده شکایتی را به سازمان تجارت جهانی ارائه داد و اظهار داشت که این اقدام، ناقض توافق‌نامه‌های تجارت بین‌المللی موز است. با این وجود، اتحادیه اروپا به این موضوع بر اساس سهمیه‌بندی نزدیک شد و ایالات متحده در دولت کلینتون تعرفه‌هایی را بر کالاهای لوکس اروپایی اعمال کرد. این اقدام به عنوان تلاشی سیستماتیک از سوی ایالات متحده برای وارد کردن جی‌ام‌اوها به مواد غذایی از طریق اجبار اقتصادی تلقی شد. حتی امروزه، اروپا، با وجود داشتن برخی شرکت‌های بزرگ بیوتکنولوژی، مقررات بسیار سختگیرانه‌ای مبتنی بر فرآیند دارد که توسط دستورالعمل‌های ای‌اف‌اس‌ای و اتحادیه اروپا اداره می‌شود، با رویکردی کندتر و مبتنی بر اصول احتیاطی، و با تایید افکار سیاسی و عمومی. محصولات تراریخته فقط در کشورهای منتخب با تولید محدود استفاده می‌شوند، زیرا درک عمومی از محصولات تراریخته بسیار بدبینانه و با مخالفت شدید همراه است. اگرچه تحقیقات دانشگاهی قوی برای کاهش تردیدها در مورد بیوتکنولوژی انجام شده است، اما صنایع قادر به تجاری‌سازی این محصولات نیستند، زیرا اتحادیه اروپا با احتیاط غذاهای تراریخته را رد می‌کند.

نقش دفتر بین‌المللی بیماری‌های واگیردار (او‌آی‌ئی) در تجارت مواد غذایی

در سال ۱۹۲۴، دفتر بین‌المللی بیماری‌های همه‌گیر (او‌آی‌ئی) برای محافظت از تجارت بین‌المللی حیوانات ایجاد شد. در سال ۱۹۹۳، این دفتر یک توافق‌نامه رسمی با موسسه همکاری کشاورزی بین آمریکایی (آی‌ای‌آی‌سی‌ای) منعقد کرد و در سال ۱۹۹۸، با سازمان تجارت جهانی (دبلیو‌تی‌او) همکاری کرد. علاوه بر این، او‌آی‌ئی با انجمن بین‌المللی رفتارشناسی کاربردی (آی‌اس‌ای‌ئی) و انجمن جهانی دامپزشکی (دبلیو‌وی‌ای) همکاری داشت. برای اهداف تجاری، او‌آی‌ئی همچنین برای رسیدگی به مسائل حمل و نقل، همکاری با انجمن بین‌المللی حمل و نقل هوایی و انجمن حمل و نقل حیوانات را آغاز کرد. سازمان جهانی بهداشت دام (او‌آی‌ئی) در هفتادمین نشست خود در سال ۲۰۰۲، مسائل مختلفی از جمله سلامت دام، استفاده از دام در کشاورزی و آبزی‌پروری، کشتار و قتل عام انسانی برای کنترل بیماری و ایجاد یک نظم جهانی از طریق توسعه یک پایگاه داده، بیانیه‌های ماموریت، اصول راهنما و سیاست‌ها را مورد بحث قرار داد. در سال ۲۰۰۳، گروه کاری او‌آی‌ئی بررسی اسناد مربوط به حمل و نقل زمینی، حمل و نقل دریایی، کشتار انسانی و قتل عام انسانی برای اهداف کنترل بیماری را آغاز کرد. او‌آی‌ئی همچنان به دنبال استانداردهای تجاری و تنظیم مقررات محصولات حیوانی تولید شده با فناوری برای تجارت بین‌المللی بود. امروزه، سازمان جهانی بهداشت دام (او‌آی‌ئی) واکسن‌های بیوتکنولوژی را برای واکسن‌های نوترکیب، واکسن‌های دی‌ان‌ای و واکسن‌های مبتنی بر ناقل برای بیماری‌های دام تنظیم می‌کند. این سازمان نقش مهمی در ارزیابی تاثیرات ایمنی مواد غذایی بر محصولات با منشا حیوانی و همکاری با فائو و و‌ی‌اچ‌او برای دام‌های ویرایش ژنی شده ایفا می‌کند.

مسائل مربوط به بیوتکنولوژی

به تدریج از سال ۲۰۰۰ جامعه بین‌المللی بحث‌های جنجالی را در مورد غذاهای اصلاح‌شده ژنتیکی مطرح کرده است و نگرانی‌هایی را در مورد سلامت عمومی، ایمنی و مسائل زیست‌محیطی مانند آلرژی‌زایی، مقاومت آنتی‌بیوتیکی، مشکلات دستگاه گوارش، آلودگی مواد غذایی، جریان ژن بالقوه به سایر موجودات زنده و تخریب تنوع زیستی طرح شده است. این دعاوی تا کنون نیز در سطح بین‌المللی ادامه دارد.

آلودگی جی‌ام‌او

گاوهایی که با آر‌بی‌اس‌تی درمان می‌شوند، مستعد ابتلا به عفونت‌های پستان (ماستیت) هستند که اغلب با آنتی‌بیوتیک درمان می‌شوند. این آنتی‌بیوتیک‌ها می‌توانند از طریق شیر به انسان منتقل شوند و به مقاومت آنتی‌بیوتیکی انسان کمک کنند. علاوه بر این، نگرانی‌هایی در مورد عوارض جانبی بالقوه این هورمون بر سلامت و توانایی‌های تولید مثلی مطرح شده است. چنانکه از مارس ۱۹۹۴ تا فوریه ۱۹۹۵، بیش از ۸۰۰ کشاورز در مورد مشکلات سلامت حیوانات مربوط به آر‌بی‌اس‌تی شکایت کردند. در سال ۲۰۰۱، اولین آلودگی ارگانیسم‌های اصلاح‌شده ژنتیکی توسط ذرت سمی کرای‌۱ ای‌سی در استارلینک مکزیک گزارش شد که بر محصولات ذرت بومی تاثیر گذاشت. این محصول در سال ۱۹۹۷ توسط آوِنتیس کراپ ساینس به عنوان ذرت استارلینک برای غذا و خوراک دام ثبت شد. برای رسیدگی به این موضوع، جلساتی توسط سی‌جی‌آی‌آر و ام‌براپا در برزیل، سی‌ژن در هلند و یو‌اس‌دی‌ای (از جمله مونسانتو و دوپونت) برگزار شد. با این حال، آلودگی بذر تا سال ۲۰۰۳ در ایالات متحده ادامه داشت و در کانادا، مصر، گواتمالا، ژاپن و کره جنوبی نیز گزارش شد. ای‌پی‌ای و اف‌دی‌ای ایالات متحده اثرات نامطلوب پروتئین‌های سمی را بررسی کردند. با وجود این، جی‌ام‌اوها در این کشورها ممنوع یا برچسب‌گذاری شدند.

مسائل مربوط به ثبت اختراع

بیوتکنولوژی با چالش‌هایی در مسائل مربوط به ثبت اختراع و مسئولیت مواجه است. در ایالات متحده، دولت در سال ۱۹۹۵ قانون ثبت اختراع گیاهان ایالات متحده را تصویب کرد که توزیع بذرهای هیبریدی ثبت شده را محدود کرده و آن را از طریق جنبه‌های مرتبط با تجارت حقوق مالکیت معنوی (تریپس) گنجاند. سیستم قدیمی ذخیره بذر در بین کشاورزان که برای جمع‌آوری بذر، ذخیره آن برای برداشت بعدی و توسعه تنوع ژنتیکی در کشاورزی استفاده می‌شد، جرم‌انگاری شده است. به عنوان مثال پرونده “مزرعه پرسی اشمایزر”، کشاورز کانادایی، حاوی آثاری از کانولای مقاوم به علف‌کش مونسانتو بود (پرونده اشمایزر علیه مونسانتو). در نتیجه، مونسانتو از اشمایزر به دلیل نقض حق ثبت اختراع شکایت کرد. با این حال، دفاعیات اشمایزر استدلال می‌کرد که این گیاه مضر می‌تواند به راحتی و بدون دخالت انسان گسترش یابد و بنابراین، مونسانتو نباید حق ثبت اختراع داشته باشد. با این وجود، دادگاه حکم داد که کشاورز باید حق امتیاز را به مونسانتو بپردازد. در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته، شرکت‌های بیوتکنولوژی از سیاست‌های «حمایت از فقرا» غفلت می‌کنند. از آنجا که کشاورزان عمدتا فقیر هستند و نهاده‌های بیوتکنولوژی گران هستند.

غذاهای جدید

غذاهای میکروبیومی از جوامع میکروارگانیسم‌هایی مانند باکتری‌ها، آرکی‌ها، یوکاریوت‌های تک سلولی، قارچ‌ها و ویروس‌ها ایجاد می‌شوند. با این حال، برخی مطالعات نشان می‌دهند که رژیم‌های غذایی غربی برای سایر نقاط جهان مناسب نیستند و می‌توانند باعث اختلالات غیرواگیر (ان‌سی‌دی‌اس) شوند.

تاثیر بر محیط زیست

یک رویداد مهم در سال ۱۹۹۶، پرسش‌هایی را در مورد بیوتکنولوژی مطرح کرد. پنبه بی‌تی شرکت مونسانتو که با باکتری باسیلوس تورینجینسیس برای محافظت از گیاهان پنبه در برابر کرم‌های غوزه مهندسی شده بود، نتوانست هزاران هکتار زمین را نجات دهد. پنبه بی‌تی به دلیل انتشار ترکیبات سمی که کنترل نشده بودند و خطرات کشاورزی ایجاد می‌کردند، مورد انتقاد قرار گرفت. گزارش شده است که کانولای اصلاح‌شده ژنتیکی (جی‌ام) که برای مقاومت در برابر علف‌های هرز (گیاهانی که می‌توانند به سرعت در کنار گیاهان زراعی تولید مثل کنند) طراحی شده است، انواع جدیدی از علف‌های هرز به نام «ابر علف‌های هرز» ایجاد کرده است که یک فاجعه زیست‌محیطی نامیده می‌شوند.

چالش‌های پایدار بیوتکنولوژی و آینده سیستم غذایی جهانی

محصولات تراریخته قادر به ایجاد تغییرات ناخواسته در گیاهان هستند. ثانیاً، پروتئین‌های مهندسی‌شده و بیان‌شده می‌توانند برای انسان حساسیت‌زا باشند، همانطور که در مورد پروتئین آجیل برزیلی مشهود است. رویکرد آزمون و خطای بیوتکنولوژی، پروتئین‌های جدیدی را به محصولات غذایی معرفی می‌کند و احتمال آلرژی‌زایی ناشناخته و بیماری‌های جدید را افزایش می‌دهد. با وجود گذشت سه دهه از دهه ۱۹۹۰، مشکلات همچنان ادامه دارد و پیچیدگی افزوده محصولات تراریخته بیشتر در سطح جهانی درگیر شده و نهادهای بین‌المللی به ارزش بازار اهمیت می‌دهند. سازمان‌های کشاورزی، تغییر ژن‌های خاص و ادعای بعدی حق امتیاز کامل بر روی بذرها را بی‌عدالتی می‌دانند. در حالی که دانشمندان ژن‌ها را ایجاد نمی‌کنند، بلکه آنها را اصلاح می‌کنند، شرکت‌های چندملیتی اغلب حق ثبت اختراع گیاهان مهندسی‌شده حاصل را به دست می‌آورند. چنین حق ثبت اختراعاتی، کشاورزان را از ذخیره، تکثیر یا استفاده مجدد از این بذرها منع می‌کند و هزینه‌های بالای تحمیل‌شده، تنش‌ها بین کشاورزان و شرکت‌ها را عمیق‌تر کرده است. این درگیری، بحث‌های گسترده‌تری را در مورد حاکمیت غذایی در مقابل انحصار شرکت‌ها بر ژنتیک گیاهان دامن زده است.

حقوق بذر و حاکمیت غذایی

این موضوع در دهه ۱۹۸۰، به ویژه با راه‌اندازی «تعهد بین‌المللی منابع ژنتیکی گیاهی» توسط فائو در سال ۱۹۸۳، اهمیت بیشتری یافت. این ابتکار، اصطلاح «مشترک» را از توصیف بذرهای گیاهی حذف کرد و آنها را به عنوان «میراث بشریت» تعریف نمود. سازمان‌های کشاورزی با این تغییر مخالفت کردند و استدلال کردند که این تغییر، حقوق سنتی آنها بر بذر را نادیده می‌گیرد و حاکمیت ملی بر منابع گیاهی را تضعیف می‌کند. با این حال، با ظهور عصر بیوتکنولوژی، بحث بر سر مالکیت بذر تا حد زیادی به حاشیه رانده شد، زیرا توجه به چالش‌های جدیدتر فناوری و نظارتی معطوف شد. در سال ۲۰۰۲، ایالات متحده آمریکا بذرهای اصلاح‌شده ژنتیکی را به عنوان کمک غذایی به کشورهای جنوب آفریقا ارائه داد که منجر به برداشت ناموفق محصولات کشاورزی و قحطی ۱۳ میلیون نفر شد. این حادثه نگرانی‌های قابل توجهی را در مورد غذای اصلاح‌شده ژنتیکی در عرصه بین‌المللی، از جمله سلامت، ایمنی، توسعه، مالکیت و تجارت بین‌المللی محصولات اصلاح‌شده ژنتیکی، ایجاد کرد که در اجلاس‌های آینده به آنها پرداخته خواهد شد. آزمایش کمک‌های غذایی نشان داد که محصولات بیوتکنولوژیکی به طور جهانی قابل اجرا نیستند. ادغام سیاست‌های بیوتکنولوژیکی در کشورهای جنوب جهان به دلیل نیاز به حکومت محلی و مزایای یارانه‌ای که محصولات بیوتکنولوژیکی نمی‌توانند ارائه دهند، مشکل‌ساز است. کاهش یارانه‌ها بر آسیب‌پذیرترین بخش‌های جامعه تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود کشورهای جنوب جهان کمتر مورد توجه قرار گیرند.

در نتیجه، تکامل بهبود مواد غذایی فرآیندی پیچیده و پویا بوده است که قرن‌ها نوآوری تکنولوژیکی، اکتشافات علمی و تغییرات اجتماعی آن را شکل داده است. از روزهای اولیه انقلاب کشاورزی تا دوران مهندسی ژنتیک مدرن، ایالات متحده نقش غالبی در شکل‌دهی به سیستم غذایی جهانی داشته است. ایالات متحده از طریق مهارت تکنولوژیکی، نفوذ اقتصادی و قدرت سیاسی خود، در تغییر نحوه تولید، فرآوری و مصرف مواد غذایی در سراسر جهان نقش مهمی داشته است. با این حال، این تحول بدون جنجال نبوده است. اتکای روزافزون به کشاورزی صنعتی، تسلط شرکت‌های چندملیتی و اولویت‌بندی سود بر مردم و کره زمین، نگرانی‌های مهمی را در مورد پایداری، عدالت و تاثیرات سلامت سیستم غذایی مدرن ایجاد کرده است. همچنان که به جلو حرکت می‌کنیم، ضروری است که زمینه تاریخی و پویایی قدرتی را که سیستم غذایی را شکل داده است، بشناسیم. نیاز مبرمی به اذعان به پیامدهای ناخواسته پیشرفت‌های تکنولوژیکی و توزیع نابرابر مزایا و خطرات وجود دارد. با انجام این کار، بهبود غذا می‌تواند به سمت یک سیستم غذایی عادلانه‌تر، منصفانه‌تر و پایدارتر حرکت کند که رفاه انسان، نظارت بر محیط زیست و عدالت اجتماعی را در اولویت قرار دهد. در نهایت، آینده بهبود غذا به توانایی ما در یادگیری از گذشته، مشارکت در گفتگوی انتقادی و شکل‌دهی جمعی به یک سیستم غذایی که منعکس‌کننده ارزش‌ها و آرمان‌های مشترک ما باشد، بستگی دارد. با مهار قدرت فناوری، نوآوری و همکاری، می‌توانیم یک سیستم غذایی ایجاد کنیم که مردم و سیاره زمین را تغذیه کند و آینده‌ای سالم و پایدار را برای نسل‌های آینده تضمین کند.

تحلیل اگروفودز برای فعالان صنعت غذا:

روندهای جهانی بیوتکنولوژی فرصت‌های بزرگی برای بومی‌سازی تولید بذر، افزایش بهره‌وری و کاهش وابستگی به واردات در ایران ایجاد می‌کند. اما چالش‌های حقوق مالکیت معنوی و لزوم نظارت دقیق بر ایمنی محصولات تراریخته، سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه بومی و وضع قوانین شفاف را ضروری می‌سازد تا از منافع ملی و سلامت عمومی حفاظت شود.

اگروهوش
درباره نویسنده

اگروهوش

من اگروهوش هستم! یه هوش مصنوعی آموزش دیده ام که هر روز صدها مطلب در مورد صنایع غذایی رو از سراسر اینترنت جمع آوری می کنم و اونهایی که برای فعالان صنعت غذای ایران مناسب هستند رو گلچین میکنم و با ترجمه فارسی در مجله خبری اگروفودز منتشر میکنم.

ارسال دیدگاه
0 دیدگاه

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *