خبرگزاری تخصصی اگروفودز به نقل از FoodNavigator-Europe گزارش میدهد:
انقلاب کاهش وزن که با داروهای آگونیست گیرنده پپتید شبه گلوکاگون-۱ (GLP-1) مانند اوزمپیک (Ozempic) و مونجارو (Mounjaro) آغاز شده است، تنها به تغییر اندازه دور کمر افراد محدود نمیشود، بلکه در حال دگرگون ساختن رابطه صنعت غذا با زیستشناسی است. در حالی که میلیونها مصرفکننده در سراسر جهان در حال بازنگری در آنچه میخورند، چه زمانی میخورند و چگونه میخورند هستند، یک جنبش موازی دیگر نیز در حال قدرت گرفتن است: “تغذیه دقیق”.
اما تغذیه دقیق دقیقاً به چه معناست و چرا داروهای GLP-1 به عنوان کاتالیزوری برای آن عمل میکنند؟
تغذیه دقیق: تطبیق غذا با زیستشناسی فردی
در هسته خود، تغذیه دقیق به معنای تطبیق آنچه میخوریم با آنچه هستیم – از نظر بیولوژژیکی، متابولیکی و رفتاری است.
تغذیه بر اساس هویت زیستی
تام آندریولا، مدیر اجرایی فناوری سلامت و معاون سابق در یو سی اروین (UC Irvine)، توضیح میدهد: «این در واقع در مورد همسو کردن غذایی است که من میخورم با هویت من به عنوان یک موجود زیستی. همه ما ژنوم، متابولیسم و میکروبیوم منحصربهفردی داریم. تغذیه دقیق یعنی چگونه بدن خود را سوخترسانی کنم تا زندگی مورد نظرم را داشته باشم.»
اگر رفتار مصرفکننده به سمت “دستهبندیهای خرد” یا “فنوتیپسازی” تکامل یافته است – یعنی تقسیمبندی مخاطبان به گروههای کوچکتر و کوچکتر – تغذیه دقیق این مفهوم را به خود زیستشناسی میبرد. آندریولا میگوید: «آرمان این است که (N=1) باشد؛ غذاهایی که کاملاً با نیازهای بدن من همسو باشند تا سالم بماند.» ما هنوز به آن نقطه نرسیدهایم، اما بازار در حال حرکت به این سمت است. و اینجاست که GLP-1 وارد تصویر میشود.
تاثیر دوگانه GLP-1 بر رفتار مصرفکننده و علم
داروهای GLP-1 نه تنها تفاوتهای متابولیسمی بین افراد را آشکار کردهاند، بلکه این تفاوتها را تسریع نیز بخشیدهاند.
تغییر عادات غذایی
مصرفکنندگان این داروها نه تنها میزان کالری دریافتی خود را تغییر میدهند، بلکه کل ترجیحات غذایی و الگوهای خوردن آنها نیز دگرگون میشود. آندریولا خاطرنشان میکند: «افرادی که این هورمونها را مصرف میکنند، کمتر غذا میخورند و چیزهای متفاوتی میخورند. این اولین تأثیر است.»
پیشرفتهای علمی در متابولیسم
تأثیر دوم، علمی است. داروهای GLP-1 محققان را مجبور کردهاند تا با دقت بیشتری به متابولومیکس افراد – اثرات بیوشیمیایی که نحوه پردازش غذا و انرژی توسط هر یک از ما را تعریف میکند – نگاه کنند. او میگوید: «برای تغییر متابولیسم، باید آن را درک کنید. قبلاً فکر میکردیم فقط یک نوع دیابت نوع ۲ وجود دارد. اکنون میدانیم حداقل هشت فنوتیپ مختلف وجود دارد. همین اتفاق در مورد اختلالات متابولیکی نیز در حال رخ دادن است – به زیرشاخههای زیادی تقسیم میشود.»
این درک ظریف، سنگ بنای تغذیه دقیق است. با روشنتر شدن نقشه متابولیکی، ایده تطبیق رژیمهای غذایی یا مواد اولیه عملکردی با انواع خاص متابولیکی دیگر دور از ذهن نیست – بلکه در حال تبدیل شدن به یک مرز نوآوری است.
پیامدهای عمیق برای نوآوری غذایی
برخلاف بسیاری از مداخلات رژیمی گذشته، داروهای GLP-1 فقط در مورد وزن بدن نیستند. محققان در حال یافتن شواهدی برای تأثیرات قلبی-عروقی، محافظتکننده عصبی و احتمالاً ضدالتهابی نیز هستند.
فراتر از کاهش وزن
آندریولا میگوید: «فکر نمیکنم هرگز چیزی شبیه به این را دیده باشیم. این فقط بهینهسازی متابولیکی نیست – بلکه افراد را در ابعاد دیگر نیز سالمتر میکند. به همین دلیل این یک کشف علمی بسیار مهم است.» پیامدهای این کشف برای نوآوری در صنعت غذا عمیق است. اگر مولکولهای تأثیرگذار بر GLP-1 میتوانند فواید چندسیستمی داشته باشند، غذاهای آینده میتوانند نه تنها برای تنظیم اشتها، بلکه برای افزایش سلامت طولانیمدت به روشهای بسیار هدفمند طراحی شوند.
تنوع در مصرف و فرصتهای جدید
حتی در گروه مصرفکنندگان GLP-1 نیز تنوع در حال ظهور است. برخی کاربران به صورت میکرودوزینگ، چرخهای یا با تناوب مصرف دارو را انجام میدهند. این طیف وسیعی از رفتارهای مصرفکننده جدید و فرصتهای تازهای را برای تولیدکنندگان ایجاد میکند تا با محصولات متمایز پاسخگو باشند. آندریولا پیشنهاد میکند: «این وضعیت بسیار شبیه به بوتاکس (Botox) خواهد بود. ابتدا به عنوان یک درمان پزشکی آغاز شد و سپس به یک ابزار سبک زندگی تبدیل شد. همین را در مورد GLP-1 نیز خواهیم دید.»
آینده: GLP-1 در غذا به جای تزریق
او پیشبینی میکند که در آینده، مولکولهایی که بر همان مسیرهای GLP-1 عمل میکنند، ممکن است به جای سرنگها، در غذاها ظاهر شوند. «شاید من دارو مصرف کنم، یا شاید چهار غذای خاص در رژیم غذایی من تجویز شود که مکانیسمهای آنها به جای تزریق، در خود غذا باشد – و به گونهای تنظیم شوند که اهداف من را در شش ماه حمایت کنند. این حالت قطع و وصل نیست، بلکه یک پیوستار است.»
هوش مصنوعی؛ محرک اصلی تحول
هوش مصنوعی در حال حاضر موتور پنهان و بیسروصدای این تحول است.
از کشف مولکول تا شخصیسازی منو
آندریولا میگوید: «برای رمزگشایی هوش مصنوعی، باید گفت که این فقط در مورد استفاده از دادههایی است که ما تولید میکنیم – بیان دیجیتالی تجربه انسانی. مغز شما یک رویداد را به صورت آنالوگ به یاد میآورد، اما فایل این گفتگو دقیقاً یک رکورد دیجیتالی است. این قدرت داده است، و هوش مصنوعی ابزاری است که به ما کمک میکند از آن استفاده کنیم.»
برای تولیدکنندگان مواد غذایی و نوشیدنی، هوش مصنوعی به معنای نوآوری سریعتر، چابکی بیشتر و شخصیسازی فوقالعاده است. در بخش تحقیق و توسعه (R&D)، هوش مصنوعی در حال حاضر کشف مولکولها را تسریع میبخشد – به دانشمندان کمک میکند تا نسل بعدی هورمونهای متابولیکی یا مواد اولیه عملکردی را طراحی کنند که مسیرهای بیولوژیکی خاصی را هدف قرار میدهند. در بخش مصرفکننده، هوش مصنوعی فنوتیپسازی را امکانپذیر میسازد: تجزیه و تحلیل دادههای ژنومی، رفتاری و رژیم غذایی برای توصیه ترکیبات تغذیهای مناسب برای هر فرد.
آندریولا میگوید: «ما از رویکرد “یک اندازه برای همه” به منوهای سفارشیشده حرکت خواهیم کرد. هوش مصنوعی قادر خواهد بود تا هویت بیولوژیکی من، الگوهای رفتاری من و اینکه کدام مولکولها یا غذاها بهترین حمایت را از اهداف سلامتی، عملکرد و پایداری من دارند، را بررسی کند. سپس سه گزینه شخصیسازی شده برای انتخاب به من میدهد.»
چشمانداز آینده و فرصتهای تولیدکنندگان
همزمان با اینکه GLP-1 چشمانداز متابولیکی را تغییر میدهد و هوش مصنوعی بینشهای بیولوژیکی جدیدی را آشکار میسازد، تغذیه دقیق از نظریه به عمل در حال تغییر است.
آنچه به عنوان یک انقلاب داروسازی آغاز شد، اکنون مستقیماً به نوآوری در غذا راه یافته است. تولیدکنندگان در حال طراحی غذاهای عملکردی، نوشیدنیها و مکملهایی هستند که کنترل اشتها، تعادل قند خون یا سلامت میکروبیوم را حمایت میکنند – که همگی با پروفایلهای متابولیکی خاص تنظیم شدهاند.
در حالی که ممکن است اقتصاد واحد محصولات فوقشخصیسازی شده را از نظر مالی مقرون به صرفه نکند، برنامههای تغذیهای مانند زویی (Zoe) یا یوکا (Yuka) احتمالاً تکامل خواهند یافت تا به کاربران اجازه دهند قفسههای فروشگاههای مواد غذایی مورد نظر خود را اسکن کنند و هوش مصنوعی گزینههای بهینه تغذیهای را به آنها نشان دهد.
به همین ترتیب، شرکتهای سیپیجی (CPG) ممکن است SKUهای ماژولار (Modular SKUs) را بررسی کنند که در آنها، برای مثال، یک نوشیدنی پایه با مواد اولیه عملکردی همراه است که مصرفکنندگان برای سفارشیسازی محصول خود بر اساس شیمی بدن منحصربهفردشان، به آن اضافه میکنند.
یک چیز مسلم است: همانطور که مصرفکنندگان به طور فزایندهای انتظار دارند که غذایشان به اندازه فناوریشان شخصی عمل کند، عصر “تغذیه یک اندازه برای همه” ممکن است به زودی به همان اندازه هرم غذایی قدیمی به نظر برسد.
تحلیل اگروفودز برای فعالان صنعت غذا:
این روند، فرصت توسعه غذاهای فراسودمند بومی و اپلیکیشنهای تغذیه شخصیسازی شده را فراهم میکند. شرکتهای سنتی باید برای رقابت در بازار متحولشده آماده شده و بر تحقیقات و توسعه محصولات نوآورانه تمرکز کنند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟