خبرگزاری تخصصی اگروفودز به نقل از حسین شیرزاد، تحلیلگر و دکترای توسعه کشاورزی، گزارش میدهد که گرسنگی و قحطی، معلول مستقیم درگیریهای مسلحانه در سراسر جهان هستند و غذا به ابزاری ارزان و قدرتمند در جنگ تبدیل شده است. با بیش از ۱۲۰ میلیون نفر آواره و ۶۰ درصد از گرسنهترین افراد جهان در کشورهای درگیر جنگ، مناطقی چون غزه، سودان، اوکراین و یمن با بحرانهای انسانی عمیق ناشی از تخریب عمدی زیرساختهای کشاورزی و ممانعت از دسترسی به غذا روبرو هستند، که این تاکتیک دیرینه از دوران روم باستان تا جنگهای جهانی و درگیریهای معاصر ریشه دوانده است. این رویکرد نه تنها نقض حقوق بشر است، بلکه ابزاری برای دستیابی به اهداف نظامی و سیاسی محسوب میشود.
گرسنگی، سلاحی در قلب منازعات جهانی
درگیریهای مسلحانه در سال ۲۰۲۵ به بیش از ۲۷ مورد فعال در سراسر جهان رسیده است. از غزه تا سودان و از اوکراین تا یمن، محرومیت از غذا اکنون به یک استراتژی عمدی در جنگ تبدیل شده است. این تاکتیک به ویژه در غزه بحرانی انسانی را رقم زده است؛ جایی که همگرایی گرسنگی ناشی از جنگ، فروپاشی سیستم کشاورزی-غذایی، افزایش شدید قیمتها و خطرات دسترسی به کمکهای بشردوستانه، منطقه را در آستانه قحطی قرار داده است.
ویرانی زیرساختهای کشاورزی
بمباران بیوقفه و عملیات زمینی ارتش اسرائیل در غزه، زیرساختهای کشاورزی و تولید مواد غذایی از جمله آسیابها، مراکز فرآوری و نانواییها را فلج یا نابود کرده است. سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) تخمین میزند که بازسازی سیستم غذایی غزه سالها، اگر نگوییم دههها، به طول خواهد انجامید و بسیار پرهزینه خواهد بود. این الگوی تخریب در سایر مناطق درگیر نیز مشاهده میشود؛ از مزارع مینگذاریشده اوکراین که زمانی “سبد نان اروپا” بود، تا محاصره و محدودیت دسترسی به اراضی کشاورزی و ماهیگیری در غزه. در سودان نیز، مبارزه قدرت میان ارتش سودان و نیروهای پشتیبانی سریع، چرخههای کشاورزی را مختل کرده و کشاورزان را از زمینهایشان رانده است. در اردوگاه زمزم دارفور شمالی، قحطی با محاصره عمدی کمکهای بشردوستانه تشدید شده و نزدیک به ۸۰۰ هزار نفر را بدون کمک رها کرده است.
از تاریخ تا امروز: گرسنگی، تاکتیکی دیرینه در جنگ
محرومیت از غذا به عنوان یک سلاح جنگی، ریشهای طولانی در تاریخ دارد. رومیان در سال ۱۴۶ قبل از میلاد برای نابودی کارتاژ از تاکتیکهای گرسنگی استفاده کردند. در جنگ داخلی آمریکا (۱۸۶۳)، آبراهام لینکلن “قانون لیبر” را صادر کرد که گرسنه نگه داشتن متخاصم، مسلح یا غیرمسلح را قانونی میدانست.
محاصرههای تاریخی و قحطیهای عمدی
در جنگ جهانی اول، بریتانیا با محاصره آلمان و اتریش-مجارستان، از جمله ممنوعیت واردات مواد غذایی، آنها را با قحطی مواجه کرد. این محاصره منجر به کمبودهای شدید مواد غذایی شد و طبق ادعای هیئت بهداشت عمومی آلمان، ۷۶۳ هزار غیرنظامی آلمانی تا دسامبر ۱۹۱۸ بر اثر گرسنگی و بیماری جان باختند. آدولف هیتلر نیز در طول جنگ جهانی دوم (۱۹۴۱-۱۹۴۴) با “طرح گرسنگی” خود، بیش از ۴.۲ میلیون شهروند شوروی را از گرسنگی کشت.
“طرح گرسنگی” هیتلر و نسلکشی گاومیشها
پیش از این، دولت آمریکا در سال ۱۸۳۰ با حمایت “قانون حذف سرخپوستان”، دهها میلیون گاومیش را کشت تا بومیان آمریکا را گرسنه نگه دارد و زمینهایشان را تصرف کند. تا سال ۱۸۹۳، جمعیت گاومیشها به حدود ۴۰۰ راس کاهش یافت.
تحریمهای مدرن و بحرانهای انسانی
در سالهای ۱۹۷۳-۱۹۷۴، کشورهای عربی در واکنش به حمایت از اسرائیل در جنگ یوم کیپور، تحریم نفتی علیه ایالات متحده و دیگر کشورهای صنعتی اعمال کردند که به بحران نفتی و افزایش شدید قیمتها انجامید. اخیراً در دهه ۲۰۱۰، عربستان سعودی و امارات با حمایت آمریکا و بریتانیا، محاصرهای را برای انزوای یمن رهبری کردند که در کنار مصادره غذا و دارو توسط حوثیها، یکی از بدترین بحرانهای انسانی جهان را رقم زد.
سان تزو در قرن پنجم پیش از میلاد در کتاب “هنر جنگ” به مستندسازی استفاده از غذا به عنوان سلاح پرداخته بود. محاصره لنینگراد (۱۹۴۱-۱۹۴۴) بیش از یک میلیون غیرنظامی را گرسنه کرد و قحطی بنگال (۱۹۴۳) که با سیاستهای بریتانیا تشدید شد، میلیونها کشته بر جای گذاشت. در جنگ بالکان دهه ۱۹۹۰، دسترسی سارایوو به غذا قطع شد. بمباران نانواییها در سوریه و نابودی حداقل ۳۰ درصد غلات اوکراین نیز نمونههای معاصر این تاکتیکها هستند.
تسلیحاتی شدن غذا: سازوکارها و پیامدها
مفهوم “تسلیحاتی شدن غذا” در بنیادیترین سطح خود، به معنای دستکاری استراتژیک منابع غذایی به عنوان ابزاری برای قدرت است؛ یعنی استفاده از غذا یا فقدان آن برای دستیابی به یک هدف خاص، اغلب سیاسی یا اقتصادی.
ابزارهای اعمال گرسنگی عمدی
این تاکتیک فراتر از اختلالات ساده در عرضه است و شامل موارد زیر میشود:
محدودیتهای تجاری و تحریمها
استفاده از سیاست تجاری برای محدود کردن صادرات یا واردات مواد غذایی به کشورهای هدف، به منظور ایجاد فشار اقتصادی و ناامنی غذایی.
خرابکاری در زیرساختها
آسیب رساندن یا مختل کردن عمدی زیرساختهای کشاورزی مانند سیستمهای آبیاری، تأسیسات ذخیرهسازی یا شبکههای حمل و نقل.
دستکاری بازار
مشارکت در معاملات سوداگرانه یا احتکار برای افزایش مصنوعی قیمت مواد غذایی و ایجاد نوسانات بازار.
خودداری از کمکهای بشردوستانه
سیاسی کردن کمکهای غذایی، استفاده از آن به عنوان ابزار چانهزنی، یا مانعتراشی عمدی در رساندن آن به جمعیتهای نیازمند.
پیوندهای میانبخشی و ابعاد جهانی
تأثیرات تسلیحاتی شدن غذا به بخش کشاورزی یا کمکهای بشردوستانه محدود نمیشود و با موارد زیر تلاقی دارد:
ژئوپلیتیک و روابط بینالملل
امنیت غذایی به یک برگ برنده استراتژیک در مذاکرات بینالمللی و مبارزات قدرت برای اعمال نفوذ بر سیاست خارجی تبدیل میشود.
اقتصاد و تجارت
بازارهای مواد غذایی برای سود اقتصادی یا بیثبات کردن اقتصاد رقبا دستکاری میشوند، که به نوعی جنگ اقتصادی با ابزار غذاست.
پایداری زیستمحیطی
تغییرات اقلیمی و تخریب محیط زیست، ناامنی غذایی را تشدید میکنند و آسیبپذیریهایی ایجاد میکنند که میتوانند برای سلاحسازی غذایی مورد سوءاستفاده قرار گیرند.
حقوق بشر و اخلاق
تبدیل غذا به سلاح، نقض حق غذا محسوب شده و پرسشهای اخلاقی عمیقی را در مورد استفاده از منابع ضروری به عنوان ابزار اجبار مطرح میکند.
قوانین بینالملل: کاستیها و چالشها
گسترش درگیریهای نیابتی، از ساحل و شاخ آفریقا تا خاورمیانه، استفاده از گرسنگی به عنوان سلاح جنگی را تسریع کرده است. کنوانسیونهای ژنو ۱۹۴۹ و پروتکلهای ۱۹۷۷، محروم کردن غیرنظامیان از غذا را ممنوع میکنند، اما این اقدامات به طور کلی به عنوان جنایت علیه بشریت در نظر گرفته میشوند.
محدودیتهای کنوانسیونهای موجود
تا سال ۲۰۱۸، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ۲۴۱۷ را تصویب نکرد که قحطی را به عنوان یک سلاح محکوم میکرد. در حالی که تحریمها برای اجرای قوانین بینالمللی وضع شدهاند، اما پاسخگویی عاملان همچنان مبهم است.
چرا پیگرد قانونی عاملان نادر است؟
دادگاه کیفری بینالمللی (ICC) که در سال ۱۹۹۸ تأسیس شد، گرسنگی عمدی غیرنظامیان را به عنوان یک جرم در نظر میگیرد. با این حال، پیگرد قانونی همچنان نادر است، چارچوب قانونی ضعیف است و تحقیقات سازمان ملل اغلب به دلیل ممانعت کشورهای قدرتمند از اجرای این قانون، متوقف میشود. در همین حال، میلیونها نفر در سودان، یمن، هائیتی، شمال نیجریه و سودان جنوبی در آستانه قحطی هستند که وجه مشترک همه آنها انسداد عمدی مسیر غذا است.
قدرت بیصدا: چرا غذا سلاحی قدرتمند است؟
قدرت غذا در جهانشمولی و نیز ارزانی آن نهفته است. گرسنگی به آرامی انسان را میکشد، روحیه جمعیت را تضعیف میکند و فرهنگها را از بین میبرد. زنان – که اغلب کشاورزان اصلی هستند – به طور نامتناسبی هدف قرار میگیرند. پیامدهای استفاده از سلاح غذا شامل وابستگی بلندمدت، بیثباتی سیاسی و فرسایش اعتماد به سیستمهای بینالمللی میشود.
تاثیرات مخرب و پنهان
این امر چالشی جدی برای امنیت جهانی و اصول بشردوستانه محسوب میشود. ارتباطات مدرن اکنون این جنایات را در زمان واقعی افشا میکند؛ در عصر رسانههای اجتماعی، عاملان دیگر نمیتوانند قحطی را پنهان کنند.
انکار آماری و چالشهای پاسخگویی
با این حال، کشورها به “انکار آماری” متوسل میشوند و دادهها را به چالش میکشند تا پاسخگویی را پنهان کنند. اما تنها دیده شدن به اقدام منجر نمیشود و خشم جهانی به ندرت به مداخله میانجامد. سازمان ملل متحد ابزارهای محدودی برای اعمال مسئولیت دارد و اختلافات سیاسی مانع از واکنشهای هماهنگ میشود.
چالش فوری: تحقق اهداف توسعه پایدار و مبارزه با گرسنگی
اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۵ متعهد شد که تا سال ۲۰۳۰ گرسنگی را به صفر برساند. اما پیشرفتها کند است. با توقف حمایت ایالات متحده از اهداف توسعه پایدار در سپتامبر ۲۰۲۵، اوضاع بدتر خواهد شد.
تعهدات جهانی در سایه واقعیت
طبق گزارش سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد (فائو) در سال ۲۰۲۵، ۶۷۳ میلیون نفر – یا ۸.۲ درصد از جمعیت جهان – همچنان گرسنه هستند. اگرچه گرسنگی از سال ۲۰۲۲ اندکی کاهش یافته است، اما پایان دادن به گرسنگی تا سال ۲۰۳۰ اکنون بعید به نظر میرسد، مگر اینکه به ارتباط بین درگیری و غذا پرداخته شود.
راه حل: پایان دادن به استفاده از غذا به عنوان سلاح
فوریت اخلاقی این موضوع واضح است: گرسنگی نباید به عنوان یک محصول جانبی اجتنابناپذیر جنگ، بلکه به عنوان یک جنایت عمدی تلقی شود. تحریمها، نظارت بینالمللی و سازوکارهای پاسخگویی باید کسانی را که از غذا به عنوان سلاح استفاده میکنند، هدف قرار دهند. جهان باید خودداری از غذا را به عنوان یک عمل جنگی غیرانسانی بشناسد، سازوکارهایی را برای پیگرد قانونی عاملان تقویت کند و اراده سیاسی را برای محافظت از غیرنظامیان بسیج کند. پایان دادن به گرسنگی بدون پایان دادن به استفاده از غذا به عنوان سلاح امکانپذیر نخواهد بود. تا زمانی که ملتها متعهد به حل مناقشات و پاسخگو کردن متجاوزان نشوند، قحطی همچنان نه یک فاجعه طبیعی، بلکه ابزاری عمدی برای نابودی خواهد بود.
تحلیل اگروفودز برای فعالان صنعت غذا:
این روند بر لزوم خودکفایی و تابآوری سیستم غذایی ایران تاکید میکند. کارآفرینان میتوانند با سرمایهگذاری در فناوریهای بومی کشاورزی، ذخیرهسازی هوشمند و توسعه زنجیرههای تامین داخلی، تهدیدات خارجی را به فرصت تبدیل کنند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟